حضور زنان
در هنر معاصر ايران
احمد نادعليان
با نگاهي به
تاريخ هنر ميتوان ديد كه در بسياري از ادوار تاريخي زنان موضوع آثار
هنري بوده اند . گاهي اوقات همانند يك الهه پرستش شده اند و گاهي نيز همانند
يك كالاي زيبا در آثار هنري بودند.. اين نگاهي بوده است كه عمدتا مردان به زنان داشته
اند.
نگارخانه برگ ، زمستان 1381
شواهد بسياري نشان ميدهد كه
از آغاز سده بيستم تدريجا زنان بسياري اين امكان برايشان فراهم شد كه بتوانند
در كنار مردان ببينند و تصور كنند و جهان را, باورهايشانرا از ديدگاه شخصي
خودشان براي ما روايت كنند. پيش از اين هنر آن هم از نوع تجسمي, كار و
مشغله اي مردانه تلقي ميشد.
بحث ما در اين يادداشت كوتاه,
يك بررسي تاريخي نيست بلكه مقدمه اي است بر حضور زنان در هنر معاصر ايران.
افكار عمومي در جوامع غير
ايراني و آن هائي كه اطلاعات كمي از ايران دارند بر اين است كه زن در جوامع
اسلامي نميتواند تحصيل كند چه رسد به اينكه هنرمند باشد. اين تصورات ازجهتي
ناشي از اشتباهات تاريخي سياستمداران ايراني و تعميم دادن بعضي از مسائل از
طرف غربيهاست يا شرايطي است كه براي زنان وجود دارد و از طرفي ريشه در مسائل
سياسي دارد كه بسياري از جوامع غربي و رسانه ها در شكل گسترده اي مسائل منفي
موجود در جامعه ايراني را تبليغ كرده اند.
شبنم افرند و مرجان بنكدار در حال ترتيب دادن
چيدمان
اما واقعيت چيست؟ واقعيت امر
اين است كه امروزه در دانشكده هاي هنري اغلب هنر جويان ايراني را دختران
تشكيل ميدهند و در كنار آن تقريبا نيمي از شركت كننده هاي نمايشگاه هاي هنري
زن هستند و جالب اينكه اغلب گالري دارهاي تهران نيز زن هستند آنها با انتخاب
و برگزاري آثار نقش جهت دهنده اي به هنر معاصر ايران دارند. اين گالر ي
ها شامل سيحون، گلستان، برگ، الهه ، آريا، طراحان آزاد، خانه هنرمندان
و .....
اما بايد اين واقعيت را
پذيرفت كه سهم آنان در مديريت هاي دولتي كه در راس آن انتصاب دولتي وجود دارد
كم است. اگر چه در بعضي از دانشكده هاي هنري ايران زنان به عنوان عضو هيئت
علمي حضور دارند اما آن ها كمتر مدير گروه يا رئيس دانشگاه هستند و يا اينكه
در برگزاري نمايشگاه ها آنها كمتر به عنوان دبير نمايشگاه و يا هيئت انتخاب
حضور دارند.
اگر جائي نيز انتصابي صورت
گرفته است اين باور در انتصاب كننده ها نبوده است كه آنها ميتوانند, بلكه
بيشتر آنها براي رفع تكليف و يا اينكه احساس كرده اند كه اگر چنين انتصابي
صورت بگيرد,
بازتاب بين المللي بهتري خواهد داشت.
اين عملكرد ناشي از اين است
كه هنوز اين باور سنتي وجود دارد كه زن وظايف خانه را به عهده دارد و وظايف
مادر بودن او را از كارهاي سنگين باز ميدارد و يا اينكه قضاوت او احساسي است
و او نميتواند مسئولانه در مسئوليت هاي اداري عمل كند. به هر حال اينگونه
است.
مژگان مظفري در حال اجراي پرفورمنس
و اما دلايل حضور زنان در
عرصه هنري ايران چيست؟
1- بخشي از اين حضور ميراثي
بود كه از دوره پهلوي به ارث رسيد. در رژيم پهلوي روند پذيرش فرهنگ غربي به
گونه اي بود كه به زنان نيز در محافل هنري توجه ميشد. آنان ميتوانستند دانشجو
و استاد شوند. اما بسياري از اقشار جامعه به صورت سنتي دختران خود را از رفتن
به دانشگاه محروم ميكردند. بسياري از طبقات ايراني كه دانشگاه ها را از لحاظ
فرهنگي پيش از آن فضائي ناامني تلقي ميكردند. پس از انقلاب اين اعتماد در
آنان بوجود آمد و حضور متنوع تري از دختران از طبقات اجتماعي مختلف ديده شد.
2- شكل ديگر
حضور زنان بيشتر جنبه نمايشي داشته است.
بسياري از مسئولين
دولتي سعي ميكنند با انتصاب زنان در پست هاي دولتي تصوير خوبي از وضعيت زنان
ارائه دهند. در بسياري از نمايشگاه هايي كه از طرف سازمانهاي فرهنگي
ترتيب داده ميشود نيز سعي ميشود آنها حضور داشته باشند. اگر چه
اين رويه و پيگيري آن سياسي بوده اما در كل به نفع جامعه زنان ايران بوده
است.
3- حضور
زنان در فضاي هنري معاصر ايران تنها به دلايل بالا نيست. جامعه ايران امروز, جامعه
ي جواني است. بيش از نيمي ازجمعيت آن را
جوان زير 25 سال تشكيل ميدهد . اين ميليون ها جوان, مشغله هاي جوانان غربي را
ندارند . آنچه كه بيشتر از دهه دوم پس از انقلاب جايگزين آن شد اين بود كه
بسياري از جوانان براي سرگرمي در كلاس هاي هنري ثبت نام كردند و اين كلاس ها
اغلب پاتوقي براي جوانان بوده و هست. اگر چه بسياري از جوانها ي پسر
مجبور بودند به خدمت وظيفه ي عمومي بروند و يا كار پيدا كنند, اما اين اجبار براي
دختران نيست. به همين جهت تاقبل از ازدواج دختران اين فراغت را دارند كه به
طور جدي به هنر بپردازند, كار كنند و نمايشگاه ها را ببينند, اگر چه
ممكن است همه هنرمند نشوند, اما آنها مادراني خواهند بود كه
هنرمندان نسل بعدي را تربيت ميكنند و از ميان همين دختران افراد جدي
وارد عرصه هنر ميشوند.
|